فردوسی را به خاطر شیعه بودن نگذاشتند تا در گورستان مسلمین دفن شود؛ امروز اما آرامگاه باشکوهش در پهنه دشتی وسیع قرار دارد. آرامگاه فردوسی بارها در طول تاریخ به دست دوستدارانش ساخته شد و سپس به دست مغرضین و نادانان خراب گشت. در روزگار معاصر، ملکالشعرای بهار در نامهای به رضا شاه یادآور شد که شاعری به بزرگی فردوسی که نماد ملیگرایی است باید آرامگاهی درخور داشته باشد. به همین سبب، به دستور رضاشاه و به همت ارباب کیخسرو شاهرخ و انجمن آثار ملی، بسیاری از بزرگان معماری ایران و جهان از جمله آندره گدار، ارنست هرتسفلد، نیکلای مارکوف و کریم طاهرزاده بهزاد، طرحهای خود را برای بازسازی بنای آرامگاه فردوسی ارائه کردند که پس از کشوقوسهای فراوان، طرح بهزاد قبول شد و ساخت آرامگاه به دست استاد حسین لرزاده در سال 1313 و همزمان با جشن هزاره فردوسی به پایان رسید. چند سال بعد به علت نشست ساختمان، هوشنگ سیحون بازسازی بنا و اضافه کردن بخشهایی را به عهده گرفت که در سال 1347 به اتمام رسید.
این بنا به شکل ساختمانهای هخامنشی با سر ستونهایی زیبا بر بالای آرامگاه ساخته شده است. فضای داخلی که در زیر این بنا قرار گرفته شامل سنگ گور، کاشیکاری و نقوش برجسته سنگی از داستانهای شاهنامه و سرودههای فردوسی و دیگر شاعران است.
باغی شش هکتاری، استخری با سی فواره، نماد سی سال رنج بردن شاعر، مجسمهای از فردوسی، ساخته استاد ابوالحسن صدیقی در جلو استخر، موزه طوس و آرامگاه مهدی اخوان ثالث، شاعر شهیر معاصر، از دیگر قسمتهای آرامگاه فردوسی مشهد است.